تفاوت بین plain و detailed
در این درس قصد داریم تفاوت معنی دو صفت plain و detailed رو توضیح بدیم.
توضیح معنی Plain
plain (adjective)
یک صفت است که به در دو زبان انگلیسی و آمریکایی به شکل زیر تلفظ میشود
UK /pleɪn/ US /pleɪn/
حالا Plain به چه معنی هست؟
معنی که در کتابهای انگلیسی برای آن اورده شده است به شرح زیر است
Plain: not decorated in any way; with nothing added
مثال از Plain:
Azi wore a plain red scarf
آزی یک روسری قرمز ساده پوشید
My mother has chosen a plain furniture (= one without a pattern) and patterned curtains
مامان من یک مبلمان ساده (یعنی پترن و الگوی خاصی نداره) و پرده ای با نقش و نگار انتخاب کرده است.
Ramin prefers plain food – nothing too fancy.
رامین غذای ساده رو ترجیح میده. یه چیزی که خیلی فانتزی نباشه
I’ve decided to have plain blue walls in the bed room.
من تصمیم گرفتم دیوارهای آبی ساده در اتاق خواب داشته باشم.
An invitation cart was sent in a plain yellow envelope.
یک کارت دعوت در پاکت زرد ساده فرستاده شد.
a plain style of architecture
یک استایل ساده معماری
plain yogurt (= with no added fruit or sugar)
ماست ساده (بدون هیچ شکر و میوه ای)
plain paper (A white paper that has no lines on it)
کاغذ ساده (بدون نقش و نگار و خطی)
a letter written on plain paper
یک نامه نوشته شده روی کاغذ ساده
a plain gold ring with no ornamentation
یک حلقه طلای ساده بدون هیچ تزییناتی
My website is fairly plain, but very easy to navigate.
وبسایت من خیلی ساده است اما با پیمایش و نویگیشن خیلی راحت
He was dressed in a plain grey suit.
او یک دست کت و شلوار خاکستری ساده پوشید.
Do you prefer plain or striped shirts?
شما لباس ساده رو ترجیح میدید یا راه راهشو؟
I want a plain black blouse with no luxe trimmings.
من یک بلوز مشکی ساده میخوام که تجملی هم نباشه.
شاید علاقه مند باشید سایر دروس آموزش لغت سایت رامین موسوی را مشاهده کنید.
توضیح معنی detailed
detailed (adjective)
یک صفت است که به در دو زبان انگلیسی و آمریکایی به شکل زیر تلفظ میشود
UK /ˈdiː.teɪld/ US /dɪˈteɪld/
معنی معادل انگلیسی که در کتابهای انگلیسی برای آن آورده شده است به شکل زیر است:
detailed: giving a lot of information with many details
یعنی دیتیل و جزییات زیاد و اطلاعات در مورد چیزی داده شده
به اصطلاح خودمون٬ مفصل و دقیق
مثال از detailed:
One of witness gave a detailed description of the man.
یکی از شاهدان توضیحات مفصلی از مرد داد.
This grammar is too difficult for a beginner but not detailed enough for an advanced student.
این گرامر برای مبتدی ها زیادی سخته اما برای دانش آموزان پیشرفته هم اطلاعات کافی و به تفصیل نداره.
The program will take a detailed look at the problem of addictions.
این برنامه نگاهی دقیق به مشکل اعتیاد می کند.
He has a detailed report of the suspect’s movements.
او یک گزارش دقیق از جنبش مشکوک داشت.
Azi has given the police a very detailed description of the kidnapping.
آزی یک توضیحات کامل از آدم ربایی به پلیس داده است.
همانطور که از توضیحات بالا مشخص شد٬ plain به معنی ساده و درحالیکه detailed اشاره به جزییات٬ شرح مفصل و دقیق یک چیز دارد